هشدارِ اسپویل: این متن، قسمتهایی از داستان فیلم را لو میدهد.
عشق به شکلهای مختلفی سراغ شما میآید که بعضی از آنها درد را همراه همیشگی شما میکند. عشقی که تحققنیافته به روح شما نیش میزند و نهتنها یک عمر حسرت و پشیمانی را به همراه دارد بلکه مرگِ احتمالات شگفتانگیزی هم هست که میتوانستید تجربه کنید.
به گزارش آثاروما، «زندگیهای گذشته» (Past Lives)، اولین فیلم «سلین سانگ»، داستانی در مورد این نوع عشق است. فیلمی حاصل یک سفر در زمان که حتی با وجود اینکه دو شخصیت به جلو حرکت میکنند، پیوندهایی به گذشته دارند.
پیشفرض فیلم ساده است؛ داستان تعامل بین نایانگ، دختری جاهطلب اما احساسی، و ههسونگ، پسری مهربان اما مضطرب، که هر دو یکدیگر را دوست دارند اما زمانی که نایانگ در ۱۲ سالگی مهاجرت میکند، زندگی آنها دچار تغییراتی میشود. نایانگ که اکنون نام نورا را برگزیده، یک نویسنده نوظهور است و ههسونگ دانشجوی مهندسی در سئول. آنها به طور اتفاقی با هم ارتباط میگیرند و با اینکه بیش از یک دهه از آخرین گفتوگویشان میگذرد اما پیوند قدیمیشان هنوز وجود دارد.
هردو به سرعت کشف میکنند که هنوز یکدیگر را دوست دارند؛ با این حال تفاوت زمانی و فاصله بیش از حد باعث میشود که نورا درک کند که هیچیک از آنها حاضر به سازش و دنبالکردن یک رابطه واقعی نیستند.
نورا با درک اینکه دوستی مجددش با ههسونگ حواس او را از زندگیاش در تورنتو پرت میکند، تصمیم میگیرد برای مدتی از او فاصله بگیرد. دهه بعد نورا و ههسونگ دوباره با هم ملاقات میکنند اما اینبار رودررو. ههسونگ هنوز هم بیسروصداتر است. فردی که در زندگی با ناامیدی شخصی و حرفهای روبهرو شده و به وضوح آرزوی اتفاقی با نورا را دارد که احتمالاً هرگز نمیتواند اتفاق بیفتد و حتی نورا هم حس نایانگی را که زندگی نکرد، در وجود او حس میکند.
اینها باعث میشود ما شاهد کشش عجیبی که بین آنهاست، بشویم. هنگامی که نورا و ههسونگ یک شب با آرتور بیرون میروند مخاطرات احساسی چندین درجه بالا میرود و ما را به آن صحنه در بار، باز میگرداند.
مسئله انتخاب
یکی از موضوعهای اصلی که در این داستان با آن روبهرو میشویم، انتخاب است. در ابتدای فیلم مادر نورا میگوید: «وقتی چیزی را پشت سر میگذاریم چیزی هم به دست میآوریم». آیا با چنین مسئلهای در تکتک مراحل زندگی مواجه نمیشویم؟ انتخاب یک مسیر یعنی رهاکردن یک دنیای کامل از امکانات اما مسلماً هر انتخابی مجموعه جدیدی از مسیرها را نیز باز میکند و ما در نهایت به آنجایی میرسیم که قرار بود به خاطر انتخابهایمان برسیم.
رشد بالغانه شخصیتها در Past Lives
یک اعتماد به نفس آرام در نحوه فیلمبرداری و برش این فیلم وجود دارد که اجازه میدهد داستان نفس بکشد. سراسر فیلم را آرامشی کلافهکننده فرا گرفته است. احساساتی که میخواهند رها شوند اما خوددارانه جلوی آنها گرفته میشود. پریشانبودن در حرکت هرسه شخصیت به وضوح نمایان شده است. این تنش بعد از سفر ههسونگ به نیویورک بیشتر هم حس میشود.
زمانی که نورا و ههسونگ یکدیگر را ملاقات میکنند تا لحظاتی که در مترو سپری شد، میبینیم که آنها میخواهند یک قدم نزدیکتر و عمیقتر شوند ولی هر دو در واقعبینانهترین حالت ممکن این شوک را به بیننده میدهند که قرار نیست احساسات افسار زندگی آنها را در دست بگیرد. در نهایت ما با عاشقانهای که قرار است معشوقان دورافتاده سرانجام به هم برسند روبهرو نیستیم.
«زندگیهای گذشته» هر سه شخصیت را بالغانه رشد میدهد؛ آرتور مردیست که میتوانست متناسب با کلیشهها سدی میان نورا و ههسونگ در نظر گرفته شود اما تبدیل به شخصیتی منفور نمیشود. آرتور حضور خود در این رابطه را به شوخی اینگونه تعریف میکند: «توی این داستان من مثل یک شوهر آمریکایی سفیدپوست شرورم که سد راه مسیر سرنوشت شدم». او جدال احساسی همسرش و دوست دوران کودکیاش را حس میکند. رنجش، نگرانی، حسادت و رفتار محتاطانهای را همانگونه که باید داشته باشد، دارد.
نورا تبدیل به یک دختر آمریکایی شده است و جسارت و بلندپروازیهای کودکی را همراه خود دارد. هنوز هم خود را محور زندگی قرار میدهد؛ همانگونه که در کودکی بهخاطر نفر اول نشدن در امتحان گریه میکرد در حالی که ههسونگ اهمیتی به این مسائل نمیداد. شاید مهمترین فرقی که کرده این است که دیگر خود را به عنوان یک کرهای قبول ندارد؛ به حدی که مادرش هم از اسم کرهای او استفاده نمیکند.
ههسونگ مردیست که همیشه حساسیتهای خاصی نسبت به نایانگ دارد؛ حتی بعد از 22 سال برای بازدید از نیویورک به او ایمیلی ارسال میکند. یک دهه بعد وقتی به ملاقات نایانگ میرود از دوستدختر چندساله خود جدا شده اما ناراحتی عمیقی در او، در دیدار حضوریاش با نورا حس نمیشود.
نخ قرمز سرنوشت آنها را بارها و بارها به یکدیگر متصل میکند. نورا و ههسونگ به واضحترین شکل، عشقی را نسبت به یکدیگر به اشتراک میگذراند ولی هیچوقت وارد یک رابطه عاشقانه نمیشوند؛ چه آن زمان نوجوانی که فرصتی برای بال و پر دادن به عشقشان نبود چه در بزرگسالی که در موقعیتهای مختلف و جهانبینی خاص خود قرار دارند.
منابع:
‘Past Lives’ Review: Longing for a Future – The New York Times
Past Lives Review: Living With The Unbearable What Ifs | by Adee De Leon | Medium