درباره تغییر مفهوم «ستاره» در عصر شبکه‌های اجتماعی

جادویی که با لایک باطل شد!

مانند خیلی از پدیده‌های مربوط به قرن قبلی که برای نسل جدید کاملا ناشناخته‌اند، درک ما هم از مفهوم ستاره شاید در آینده نه‌چندان دور به کل منسوخ یا متحول شود.

130
0
کاور مطلب جادویی که با لایک باطل شد - آثاروما

قدیم به کنایه می‌گفتند شخصیت هر کسی را می‌شود از پوسترهای روی دیوار اتاقش در زمان نوجوانی فهمید، البته اگر اتاق، دیوار و پوستری در کار بود. حرف پرتی نیست؛ ما معمولا شیفته ستارگانی می‌شویم که جنبه‌ی بروزیافته‌ای از خودمان را در آن‌ها می‌بینیم یا برعکس، به خاطر تبلور چیزی که فقدانش مایه‌ی حسرت و افسوس است.

به گزارش آثاروما، امروز به جای سرک‌کشیدن در اتاق مردم و رصدکردن پوسترهای روی دیوار، سر زدن به صفحه‌ی هرکس در شبکه‌های اجتماعی کفایت می‌کند برای سر درآوردن از ذهنیاتش، شاید حتی دقیق‌تر و شفاف‌تر. باید پرسید که تفاوت فقط در همین حد فاصله‌ی پوستر و «فالو»کردن در شبکه‌های اجتماعی است یا قضیه پیچیده‌تر شده است؟

علاقه و شیفتگی به کنار، در بحث ارتباط میان ستاره و مخاطب باید مفهوم فاصله را در نظر داشته باشیم. در سال‌های دور، مخاطب وقتی ستاره‌ای را روی صحنه، پرده یا قاب کوچک تلویزیون می‌دید و دنبال می‌کرد، فاصله‌ای آشکار وجود داشت میان دنیای واقعی پیرامون خودش و آنچه که محصول و مصنوع صنعت سرگرمی بود. دنیایی متفاوت، دست‌نیافتی و آمیخته به افسون و جادو.

مخاطب عادت کرده بود به این تصّور که انگار ستاره‌‌ها زمینی نیستند و به دنیایی دیگرتعلق دارند، دنیای روی صحنه؛ جایی که می‌شود از واقعیت فرار کرد و به آن پناه برد. به تدریج خود خالقان این تصور رویایی نیز به همان ساحت راه پیدا می‌کردند. بخش مهمی از علاقه‌ی مردم عادی برای ورود به دنیای هنر و سرگرمی فراتر از کسب شهرت و ثروت، تجربه‌ی زیست در همین جهان خیال‌انگیز بود. ماجرا به مرور تغییر کرد.

پدیده‌های مختلفی در افسون‌زدایی از صحنه و ستاره‌ها موثر بوده‌اند، مثلا همین مسابقه‌های استعدادیابی که در هزاره‌ی جدید تبدیل شدند به یکی از الگوهای محبوب و موفق برنامه‌سازی، چون فرصتی را ایجاد می‌کنند تا مردم عادی در جایگاه ستاره‌ها قرار بگیرند و حتی بیشتر از آن‌ها بدرخشند. اما بدون شک مهم‌ترین عامل شبکه‌های اجتماعی بود.

ستاره یا سلبریتی؟

ستاره یا سلبریتی؟ | نمایی از سریال Emily in Paris

اینترنت خوب یا بد تمام مناسبات و قراردادهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار داد و طبعا مفهوم ستارگی نیز جان سالم به در نبرد. قبلش باید روشن کنیم که بین ستاره و «سلبریتی» چه تفاوتی وجود دارد و رسانه چگونه باعث خلق یک طبقه اجتماعی جدید شد که الزاما با تعریف ستاره مترادف نیست.

معمولا وقتی درباره‌ی طبقه‌ی اجتماعی صحبت کنیم، بحث درباره‌ی سرمایه است؛ اینکه چطور نحوه‌ی توزیع ثروت در جامعه طبقات مختلف را به وجود می‌آورد و هر طبقه مناسبات فرهنگی و اجتماعی خودش را شکل می‌دهد. در دنیای مدرنی که به واسطه‌ی مفهوم رسانه و ارتباطات از نو سیم‌کشی شده، شهرت تبدیل به یک عامل موثر و تعیین‌کننده شد. برای سلبریتی بودن لازم نیست که ستاره باشید. حضور و پیوند با رسانه حکم بلیت ورود به این طبقه‌ی تازه را پیدا کرده است.

طبقه چطور تعریف می‌شود؟ فرض کنید موجودات فضایی بیایند روی زمین و بیفتند دنبال ساکنان مهم سیاره. اگر ابزارشان رسانه باشد، سلبریتی‌بودن تبدیل می‌شود به معیاری برای خط‌کشی. ساکنان وی‌آی‌پی کسانی هستند که به هر دلیلی بازیگر نقش اصلی به حساب می‌آیند و چند میلیارد نفر دیگر از سطح سیاهی‌لشگر فراتر نمی‌روند. شبکه‌های اجتماعی این خط‌کشی را به نوعی دستکاری کرده‌اند.

با زمین بازی متفاوتی مواجهیم که تصویری افسون‌زدایی‌شده از ستاره را به اشتراک می‌گذارد. به هر حال خبری از صحنه نیست و تا روزمرگی و اتاق خواب سلبریتی‌ها پیش می‌روید؛ پلتفرم قواعد و قوانین بازی را دیکته می‌کند. اشتباه نشود، منظور این نیست که تعریف قبلی ستارگی و جایگاه سلبریتی‌ها نقض شده است. مختصات تحمیلی شبکه‌های اجتماعی با  تاکید بر رقابت سر تولید محتوا و دیده شدن هرچه بیشتر، ستاره را خواسته یا ناخواسته از ساحت قبلی‌اش دور می‌کند.

حضور در «اینستاگرام» و «تیک‌تاک» ستاره را وا می‌دارد به حضور در بازی و چالش‌های برآمده از خود پلتفرم، چون وقتی پای معیار کمّی درشت و مشخصی در میان است، خطر سقوط بیشتر به چشم می‌آید. مخصوصا که در چنین مدیومی، فاصله‌ی میان ستاره و سیاهی‌لشگر یا مخاطب و صحنه، مدام کم و کمتر می‌شود. از بچه‌های نسل جدید بپرسید که دوست دارند در آينده چکاره شوند؟ اکثر پاسخ‌ها ربط پیدا می‌کند به چهره‌های مشهور اینترنتی؛ چراکه امروزه دنیای پیرامون را از دروازه‌ی شبکه‌های اجتماعی کشف می‌کنیم و قبل از رسانه به معنای مالوف، صاحبان تیک آبی با چندین میلیون فالوئر ما را تحت تاثیر قرار می‌دهند.  

در نسخه‌های اولیه از شبکه‌های اجتماعی، یعنی «فیسبوک» و ماقبلش، هدف صرفا حضور در فضای مجازی بود. به تدریج بازی‌وارسازی (گیمیفیکیشن)، عدد و تولید محتوا اضافه شد و بازی تغییر کرد. در این دنیای تازه که مناسباتش با تعداد لایک و فالوئر تعیین می‌شود، سیاهی‌لشگرهای سابق هم فرصت پیدا می‌کنند تا کنار سلبریتی‌ها قرار بگیرند و ازشان جلو بزنند.

عامل طبقه‌سازِ شهرت سر جای خودش است اما شبکه‌ اجتماعی تبدیل شده به سکویی که با سرعت بیشتری امکان جابه‌جایی در طبقات را فراهم می‌کند. بدون تولید محتوای حرفه‌ای و اعتبار قبلی برآمده از دنیای واقعی، گاهی احمقانه‌ترین ایده‌ها می‌تواند به شهرت فرد منجر شود و خیلی زود و غیرمنتظره کاربر معمولی را در مقام سلبریتی قرار دهد.

ضمنا نباید از قلم انداخت که فرهنگ طرفداری و جنس ارتباط بین مخاطب و ستاره نیز تغییر کرده است. با تعریف امروزی، طرفداری تبدیل شده به یک کنش پویا و بخش عمده‌ای از قدرت و شهرت هر ستاره در شبکه‌های اجتماعی به میزان تعامل با طرفدارانش وابسته است. بی‌دلیل نیست که چهره‌های بانفوذ در فضای مجازی به واسطه‌ی لشگر هواداران خود شناخته می‌شوند؛ چرا که فعالیت میلیون‌ها هوادار در فضای مجازی، مقدمه‌ای است برای تولید ارزش در دنیای واقعی.

گرچه صحنه هنوز سر جای خودش است و قرار نیست که اینفلوئنسرها جای ستارگان را بگیرند، ستاره برای حفظ و رشد محبوبیت خود نمی‌تواند شبکه‌های اجتماعی را انکار کند، تا جایی که حتی تعداد فالوئرها از نظر تجاری تبدیل شده به عاملی برای حضور موثر در صحنه. صنعت سرگرمی به راحتی می‌تواند هر پدیده‌ی تازه‌ای را هضم  و مناسباتش را بر اساس آن بازتعریف کند. در نتیجه مانند خیلی از پدیده‌های مربوط به قرن قبلی که برای نسل جدید کاملا ناشناخته‌اند، درک ما هم از مفهوم ستاره و هوادار شاید در آینده نه‌چندان دور به کل منسوخ یا متحول شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *