سیر خلق سبک کوبیسم در هنر نقاشی؛

انقلاب مهندسان هنر

43
0

تجلی هندسه در هنر. سوژ‌هایی به شکل مکعب. یک زبان بصری جدید، مخلوق پیکاسو و براک. جنبش قرن بیستمی، در پاریسِ پیش از جنگ جهانی اول. به تعبیر لوئی واکسل: « همه‌چیز را به طرح‌های هندسی، به مکعب، تقلیل می‌دهد.» اما به تعبیر پیکاسو، کوبیسم درک نشده است. او می‌گوید: «من انگلیسی بلد نیستم. یک کتاب انگلیسی برای من، یک کتاب خالی است. این به این معنی نیست که زبان انگلیسی، وجود ندارد. چرا باید کسی غیر از خودم را برای نفهمیدن چیزی که نمیدانم، مقصر بدانم؟»

سبک کوبیسم چگونه خلق شد؟

تابلوی پل سزان
پابلو و ژرژ از منابع مختلفی الهام گرفتند؛ مثل آثار متاخر پل سزان که از اشکال هندسی برای ساده‌سازی طبیعت استفاده می‌کرد و ماسک‌های قبیله‌ای آفریقایی که فرم‌های رسا و انتزاعی داشت.

کوبیسم، یک جنبش هنری انقلابی بود که در قرن 20 در پاریس شروع شد. زمانی که دو هنرمند، پابلو پیکاسو و ژرژ براک، تصمیم گرفتند قوانین سنتی نقاشی را به چالش بکشند و زبان بصری جدیدی خلق کنند. گویا این اسم هم از همان صحبت لوئی واکسل گرفته شد. پابلو و ژرژ از منابع مختلفی الهام گرفتند؛ مثل آثار متاخر پل سزان که از اشکال هندسی برای ساده‌سازی طبیعت استفاده می‌کرد و ماسک‌های قبیله‌ای آفریقایی که فرم‌های رسا و انتزاعی داشت. همچنین آن‌ها می‌خواستند پیچیدگی و پویایی دنیای مدرن را با نشان‌دادن جنبه‌های مختلف یک سوژه، به تصویر بکشند.

این سبک می‌خواست به جای رئالیسم و ایجاد توهمِ عمق، واقعیت ‌را به شیوه‌ای پیچیده‌تر و پویاتر بازنمایی کند؛ پس خبری هم از پرسپکتیو و سایه‌روشن‌های واقع‌گرایانه، نبود. در همین راستا، سوژه‌ها به شکل‌های مکعب، مخروط، کره و استوانه بود. همچنین، کوبیسم، از رنگ‌های متعدد اجتناب و تمرکزش روی فرم‌ها، زاویه‌ها و ترکیب‌بندی بود.

کوبیسم مصنوعی که کمی بعدتر پا به میدان گذاشت، از رنگ‌های روشن‌تر و شادتر و همینطور از عناصر غیرهنری مثل برچسب، روزنامه و پارچه استفاده می‌کرد. هدفش هم ایجاد یک تصویر خلاقانه و جدید از موضوع بود، نه تجزیه و تحلیل آن از زوایای مختلف؛ مثل نقاشی گیتار پیکاسو (1912_1913).

از نظر پیکاسو «کوبیسم، واقعیتی نیست که بتوانید آن را در دست بگیرید. بیشتر، شبیه به عطر است؛ جلوی شما، پشت سرتان، کناره‌ها. رایحه همه جا را فرا می‌گیرد اما نمی‌دانید از کجا می‌آید».

همکاری انقلابی

نقاشی Ma Jolie
گاهی اوقات کارهایشان به قدری شبیه بود که نمی‌شد آن‌ها را از هم تشخیص داد؛ مثل Ma Jolie و The Portuguese

پیکاسو و براک، شروع به نقاشی به سبکی کردند که بعدا به کوبیسم شناخته شد. این سبک در آن زمان، دو شاخه داشت. در شاخه کوبیسم تحلیلی، آن‌ها سوژه‌ها را‌ به فرم‌ها و سطوح هندسی تقسیم و از پالت‌هایی با رنگ‌های محدود استفاده می‌کردند. پیکاسو و براک، تکه‌هایی از روزنامه، کاغذ، پارچه یا موارد دیگر را هم در نقاشی‌های خود استفاده می‌کردند؛ تجربه‌هایی از کلاژ که تضادی بین توهم و واقعیت ایجاد می‌کرد. این شاخه، شاخه کوبیسم ترکیبی بود. پیکاسو به کوبیسم تحلیلی علاقه داشت و براک مجذوب کوبیسم ترکیبی بود. اما به‌طور کلی، آن‌ها ایده‌ها و نقاشی‌هایشان را با هم به اشتراک می‌گذاشتند و گاهی اوقات کارهایشان به قدری شبیه بود که نمی‌شد آن‌ها را از هم تشخیص داد؛ مثل Ma Jolie و The Portuguese. مخصوصا که برخی آثارشان در این سبک، به‌خاطر احترام و دیدگاه مشترکشان، امضا نداشت.

تابلو پیکاسو
آن‌ها همچنین از زاویه‌های متفاوتی به کوبیسم نگاه می‌کردند؛ براک به تجزیه و تحلیل ساختار و منطق واقعیت علاقه‌مند بود اما پیکاسو، احساسات و تخیلات خود را بیان می‌کرد.

رابطه پیکاسو و براک، با رقابت تنیده بود. آن‌ها اغلب در انزوا نقاشی می‌کردند و فقط وقتی که کارشان تمام می‌شد، نتیجه را به یکدیگر نشان می‌دادند. شخصیت‌های متفاوتی هم داشتند؛ پیکاسو پر زرق‌وبرق و کاریزماتیک و براک، محتاط و روشمند بود. آن‌ها همچنین از زاویه‌های متفاوتی به کوبیسم نگاه می‌کردند؛ براک به تجزیه و تحلیل ساختار و منطق واقعیت علاقه‌مند بود اما پیکاسو، احساسات و تخیلات خود را بیان می‌کرد. پابلو، پیش از ژرژ، با نقاشی Les Demoiselles d’Avignon، کوبیسم را به عموم معرفی و با انتزاع و تحریف فرم انسان، جهان هنر را شوکه کرد. همینطور او بود که کوبیسم را در مسیرهای جدیدی مثل کوبیسم مصنوعی برد.

ریشه‌دواندن کوبیسم در هنر

مجسمه پیکاسو
برخی از مجسمه‌سازان، از همان تکنیک‌های تکه‌تکه کردن، انتزاع و کلاژ برای ایجاد فرم‌ها استفاده کردند. این مجسمه‌ها اغلب از مواد ارزان‌قیمت و نامتعارف مثل قلع، چوب و شیشه ساخته و گاهی هم مانند نقاشی از دیوار آویخته می‌شد. مجسمه سر یک زنِ پیکاسو، نمونه‌ای از این سبک مجسمه‌سازی است.

به هر حال، سبک نوآورانه آن‌ها توجه و تحسین هنرمندان دیگری مثل مارسل دوشان را جلب کرد. آن‌ها هم به این جنبش پیوستند و نوآوری‌ها و تفسیرهای خود را به کوبیسم اضافه کردند. برخی به رنگ، بافت و حرکت و عده‌ای دیگر به جنبه‌های هندسی و انتزاعی این سبک توجه داشتند. تاثیر کوبیسم اما فراتر از این بود و بر جنبه‌های دیگر هنر، مثل مجسمه‌سازی، معماری، ادبیات و موسیقی هم تاثیر گذاشت.

برخی از مجسمه‌سازان، از همان تکنیک‌های تکه‌تکه کردن، انتزاع و کلاژ برای ایجاد فرم‌ها استفاده کردند. این مجسمه‌ها اغلب از مواد ارزان‌قیمت و نامتعارف مثل قلع، چوب و شیشه ساخته و گاهی هم مانند نقاشی از دیوار آویخته می‌شد. مجسمه سر یک زنِ پیکاسو، نمونه‌ای از این سبک مجسمه‌سازی است. معماری کوبیسم هم اغلب با شکل‌های وجهی و کثرت همراه است، کاخ اسمبلی در هند اثر لو کوربوزیه، معماری‌ای به این سبک است.

کوبیسم در ادبیات به نویسندگان اجازه داد تا از ساختارهای شکسته و بیان‌های انتزاعی استفاده کنند؛ جیمز جویس از جمله این نویسندگان بود. او تکنیک‌های تلپاتی و اشاره به متون دیگر را از کوبیسم گرفت. در موسیقی هم این سبک خودی نشان داد و میراثش، ساختارهای شکسته و هارمونی‌های نامتعارف است. آثار استراوینسکی که با پیکاسو در ارتباط بود، در این سبک است.

ته خط

جنبش کوبیسم، قبل از شروع جنگ جهانی اول، به اوج محبوبیت و نفوذ خود رسید. با شروع جنگ، بسیاری از هنرمندان پاریس را ترک کردند و یا به ارتش پیوستند؛ مثل براک. بر خلاف او، پیکاسو در پاریس ماند. پس از آن، همکاری هفت ساله‌شان، تمام شد. جنگ که به پایان رسید، کوبیسم به‌عنوان یک جنبش پیوسته و همه‌گیر، افول کرد اما میراثش در سایر جنبش‌های هنر مدرن، مثل فوتوریسم، سورئالیسم و اکسپرسیونیسم، به چشم می‌خورد.

آثاروما در سلسله گزارش‌های خود سبک‌های مختلف نقاشی را بررسی می‌کند.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *