«از وضعیت مردبودن نمیتوان شرم داشت زیرا وضعیتی وجودی است اما از صفت مردانه میتوان» جملهای است از محمد رضاییراد در توصیف مردانگی در این روزگار زن ستیز؛ روزگاری که درک آن با فهم مولفههای فرهنگی و بررسی تروماهای تاریخی امکانپذیر و کنش فرهنگی، راه برون رفت از این وضعیت است و این آزادی زن نیست که در گرو آزادی انسان است، بلکه این آزادی انسان است که در گرو آزادی زن است.
به گزارش آثاروما، محمد رضاییراد، کارگردان و فیلمساز، در نشستی که به عنوان «برائت از مردانگی در روزگار زنستیز» در موسسه پانوراما برگزار شد، از تجربه تبعیض، مردانگی و … سخن میگوید.
مرد بودن یا مردانگی؟
رضایی راد در ابتدا به تفاوت دو مفهوم «مردبودن» به عنوان اسم و «مردانگی» به عنوان صفت پرداخت. او با تفکیک مردانگی به عنوان صفتی اکتسابی از مردبودن به عنوان وضعیتی ذاتی گفت: «ما در بدو تولد، صرف نظر از جنسیت، فاقد هرگونه صفت و هویتی هستیم. صفات و هویتها، از جمله مردانگی، در طول زندگی و تحت تأثیر عوامل مختلف فرهنگی، تاریخی و اجتماعی شکل میگیرند». این تفاوتها ناشی از کروموزمها است که انسانی را در وضعیت مردبودن و دیگری را در وضعیتی قرار میدهد که باید زن شود و در زندگیاش صفات زنانهبودن را بپذیرد. در واقع او به این نکته اشاره میکند که زن وجود ندارد و زن شکل داده میشود.
ریشههای تاریخی شکلگیری صفات زنانه و مردانه
رضایی راد با ادامه بحث خود درباره مفهوم «مردانگی»، به بررسی ریشههای تاریخی شکلگیری صفات مردانه و زنانه در بستر فرهنگ بشر پرداخت و با اشاره به آثار کلاسیک فلسفه و ادبیات یونان باستان به بررسی نقشها و هویتهای جنسیتی پرداخت که از دیرباز مورد تأمل و چالش قرار گرفتهاند. او با ذکر مثالهایی از کتاب اکنومیکوس از گزنفون، ضیافت از افلاطون و رسالههای پهلوی، به تشریح نحوه شکلگیری صفات و هویتهای جنسی پرداخت و در این باره گفت: «در رساله خانه داری یا اکنومیکوس، نشان میدهد که چگونه روش اداره خانه همان روش اداره جامعه و پلیس هم هست». کارگردان ما را با پرسشی روبهرو میکند که چرا علیرغم تجربیات انسان- از عهد نوسنگی و یکجانشینی و حضور خانواده- امروز این مسائل برای ما حادث و جدید به حساب میآیند که حتی در این خصوص قانونگذاری شده و دستورات اخلاقی جدید تعریف میشود؟
بداهتی که نابود میکند
رضایی راد با اشاره به رسالههای متعددی که فضیلتهای زنانه را به عنوان صفاتی بدیهی برای جنس مونث تعریف کردهاند، گفت: «تمام این رسالهها در باب فضیلت زنانه یا همان صفات زنانه -که به شکل تاریخی شکل گرفته- به شکل امری بدیهی هستند که جنس مونث از بدو تولد این خصائل برایش تعریف شده است و باید آنها را داشته باشد». او اضافه کرد: «اصولا هر وقت طبقهای از بداهت چیزی سخن میگوید، بدانید نفعش درون آن است».
جنسیت؛ مسألهای همیشه پروبلماتیک و فرهنگی
رضاییراد با اشاره به اساطیر یونان و شیفت پارادایمی که از مادرتباری به پدرسروری صورت گرفته بود؛ به وضعیت جنسیت و همین تغییر مشابه پارادایم در تاریخ و اساطیر ایران با ورود آریاییها در دوره ایلامیها پرداخت و به این نکته اشاره کرد: «هر آنچه که ما فضایل و خصایل زنانه میشناسیم، همه شکل فرهنگی و تاریخی دارند و در ایران هم همینگونه است».
او در خصوص ورود به مسائل زنان و راه برون رفت از شرایط تبعیض، به سخنان فروید- که جنسیت را امری مشکلساز و پروبلماتیک که باید مثابه مسألهای درک شود؛ نه امری طبیعی- اشاره کرد و گفت: «تمام صفتهایی که به زن و مرد بودن میدهیم باید مثابه امر و مسألهای فرهنگی دیده شود. درنتیجه زنانهبودن یا مردانهبودن امری ذاتی نیست». او سپس کنش فرهنگی در خصوص امر حجاب را جایز دانست؛ زیرا حجاب را امری مبتنی بر نص دینی نمیداند و آن را محصول فرهنگ میداند، او گفت: «حتی امروزه مجتهدینی هستند که به این امر تاکید دارند. برای مثال، نماز نصی دینی است که بیچون و چرا باید رعایت شود و کار فرهنگی لازم ندارد و با مقوله حجاب متفاوت است. این مسئله را میتوان در تعلل فتوای امام خمینی (ره) درباره در حجاب بعد از انقلاب متوجه شد».
تجاوز و تحقیرشدگی
رضاییراد زن بودن در این وضعیت را تجربهای از تبعیض دانست؛ وضعیتی که جنس مونث در ابتدا تحت قیمومیت پدر، بعد از ازدواج شوهر و درصورت طلاق، تحت قیمومیت قانون یا عرف است. او درباره پیوندزدن مطالبات جنسیتی با بیبندوباری توسط حاکمیت و جنس مذکر گفت: «پیوند زدن مطالبات جنسیتی با بی بند و باری از سوی حکومت و سرکوبی که صورت میگیرد ناخواسته به شکل تجاوز در ذهن سرکوب شده فهم میشود؛ تجاوزی سیستماتیک، قانونی و مذکر». این کارگردان اشاره کرد که با این پیوندزدنها، این جسم سرکوب شده به همان سمتی میرود که که حکومت آن را نمیطلبیده است؛ زیرا روان فرد سرکوبشده این مسأله را به شکل تجاوز و تحقیرشدگی درک میکند که شکل خاطرهای تروماتیک برجا میماند. او در ادامه گفت: «جسمی هیستری شده (اصطلاح روانشناسی) که مورد تعرض قرار گرفته؛ این هیستری مانند هالهای روانی رنجور به شکل افسردگی، پرخاش و مهمتر از همه اضطراب، خود را آشکار میکند و این تروما است که میماند؛ ترومایی که ریشه تاریخی دارد».
ترومایی نهان در تاریخ
رضاییراد از ترومایی که ریشه تاریخی دارد سخن گفت؛ ترومایی که به تجدد آمرانه در زمان پهلوی اول باز میگردد. او با اشاره به اجباری شدن کشف حجاب برای زنان و متحدالشکل شدن لباس برای مردان، سوالی را مطرح کرد که «چرا این اجبار برای مردان ترومایی به وجود نیاورد؟» او ریشه را روند طی کردن این تجدد دانست و گفت: «جدا از ریشههای مذهبی و فرهنگی، مسئله؛ دامنه تجددی بود که در حال طیشدن بود. متحدالشکلشدن لباس مردان از اواخر حکومت قاجار در شهرهای بزرگ به تدریج شروع شده بود، همانطور که تجدد زنانه هم شروع شده بود مثلا کوششها و پویشهای صدیقه دولتآبادی و بیبی استرآبادی و … این لامحاله در حال رخ دادن بود اگر این سزارین رخ نمیداد، این نوزاد نارس بیرون کشیده نمیشد و رحم شکافته باقی نمیماند.» این تروما و خاطره تحقیرآمیزی که به جا ماند همواره خود را با خشونت و خشم اعمال میکرد و درواقع، واقعه گوهرشاد و انقلاب 57 پاسخی به این تروما بود.
تن زن در عرصه سیاست
او با اشاره به این نکته که تمام حکومتهای ایدئولوژیک «سیاست کنترل بر بدن» و «چگونه دیدهشدن این بدن مطیع» را دارند، گفت: «من دوستان طراح لباس زیادی دارم، خانمهایی که در سینما طراح لباس هستند و در این عرصه، سیاسیترین پیشه همین است؛ زیرا شما باید بر این تن لباسی بپوشید که این آن را پنهان و غیب کند و این تن را به جامه اون شکل مسلط و فیگوری که جامعه مذکر میخواهد، در بیاورید».
از مرد بودنی که منتفع میشویم
رضاییراد بعد از توضیح راجع به جسم هیستریکشدهای که به دنبال فائق آمدن بر ضربههاست و ترومایی که منجر به خواهان «بدن بدون اندام» و «گریختن از ارگانیسم» میشود، گفت: «من معتقد بودم که آزادی زن در گرو آزادی انسان و اگر انسان رها شود زن خود به خود آزاد میشود». او در ادامه به مقالهای از سوزان سانتاگ اشاره میکند؛ مقالهای که سانتاگ در آن مردان و کسانی که برابری حقوق زن و مرد قائل هستند را به حماقت متهم میکند و میگوید :«آزادی یعنی قدرت. برابری یعنی چه؟ مسئله کسب قدرت است». کارگردان ابتدا از مخالفتی در گذشته با این جمله داشته است، گفت و بعد بیان کرد خود در این بحث به تناقص در استدلالهایش رسیده و بعد مفهوم انتفاع را درک کرده است، او گفت: « مسأله در مفهوم انتفاع است. من از موقعی که کروموزومها به گونهای شکل داده شد که در وضعیت مرد بودن قرار بگیرم، از آن لحظه تمام امتیازات تاریخی به حساب من ریخته میشود و من خواسته یا ناخواسته از این وضع انتفاع بردم… من برای اینکه خارج از کشور بروم به امضای پدرم احتیاج نداشتم، در رشتههایی تحصیل کنم که در آن گزینشهای جنسیتی وجود ندارد یا برای اینکه تا نصف شب در خیابون بمانم مشکل امنیت و اضطراب را نداشتم. ما به هر حال از این وضعیت منتفع بودیم اما اگرچه قاعده انتفاع، قاعدهای اخلاقی است».
میزان ستم را ستمکشیده مشخص میکند
رضاییراد با ذکر مثالی از فرانتس فانون و رسالههای مهمش در باب انقلاب الجزایر گفت: « در این کتاب پوست سیاه و صورتکهای سفید فانون میگوید؛ استعمار شدهی سیاه فقط زمانی که پوست سفید را جر دهد، پوست خود را به دست میآورد؛ زیرا میزان ستم را تو معلوم نمیکنی، کسی که ستم کشیده معلوم میکند. خطر هم در همین است. کسی که تحت تروما، تحقیر و تجاوز قرار گرفته است؛ جنبش را هم او بر پا میکند». او در ادامه عنوان کرد: «قانون اگر میتوانست این مطالبه را میکرد و چون نمیکند، او دست به خشونت میزند؛ زیرا تحقیر همیشه به شکل خشونت برمیگردد».
نبرد، نبردی زنانه است
وضعیتی که در آن هستیم، وضعیتی تقابلی است که گروهی از چیزی که گروه دیگر آن را دارد، برخوردار نیست که قاعده انتفاع همیشه برای آن جاری و ساری است. انتفاع واقعیت است. رضاییراد گفت: «نبرد، نبردی زنانه است و آزادی زن در گرو آزادی انسان نیست؛ بلکه آزادی انسان درگرو آزادی زن است و این خاک ریز ماجرا است».
اضطرابی که آزاد میکند
رضاییراد در آخر سخنان خود به این نکته اشاره کرد این مردبودن او را از تجربهای محروم کرده است. او تصریح کرد: «همین تصادف کروموزومی من را از تجربهای محروم کرده است؛ تجربهای که دخترم دارد. نمیخواهم از شجاعت و … بگویم که اینها همان صفات مردانه است که به قول پیر بوردیو برای پذیرفتهشدن در جامعه مردان. منظور من تجربه اضطراب است؛ آن تجربه ناب که میتواند به رهاییبخشیای ختم شود». او به این نکته اشاره کرد که مسأله بر سر چگونگی مشارکت کردن نیست، چون توان درک و مشارکت نیست. و این اضطراب است که جنبه وجودی خود را پیدا میکند، به قول کرکگور: « در واقع، این اضطراب وجودی چیزی جز پیشزمینهی آزادی نیست. یعنی اگر او این اضطراب رو تجربه میکند، او کسی است که آزادی را هم تجربه میکند».
ویدیو کامل این نشست را در یوتیوب پانوراما ببینید: