گزارش آثاروما از کنار رفتن هنرمندان و به میدان آمدن نابازیگران در سینما و تلویزیون

جایی برای هنرمندها نیست

93
0

سینما و تلویزیون روزبه‌روز از هنر خالی‌تر می‌شود و نابازیگران آن را اشغال می‌کنند. صنعت تصویر مفهوم هنر را از خود دور می‌کند و در ازدحام صحنه‌ها بازیگری را به حراج می‌گذارد؛ چندان که هنرمندان سرشناس و توانا خانه‌نشین می‌شوند و بعضی دیگر بدون داشتن سواد و مهارت بازیگری و محض خاطر شهرت و پول‌سازبودن در صحنه حضور پیدا می‌کنند.

کشیش‌ها صحنه را ترک می‌کنند

به گزارش آثاروما، گروتوفسکی می‌گوید: «بازیگر کشیشی است که یک مناجات دراماتیک می‌آفریند و در عین حال تماشاگر را به تجربه هدایت می‌کند.» اما در صنعت تصویر امروز ایران به جای آن کشیشان آفرینشگر، عده‌ای ناآشنا به این حرفه، وارد آن شده‌اند. آن‌ها بی‌توجه به مهارت بازیگری‌شان صرفا چون چهره‌های مطرح و شاید توانمندی در خوانندگی، مجری‌گری، بلاگری و… هستند و برای گیشه سودآورند، وارد عرصه بازیگری می‌شوند تا اثر «بفروشد».

کنار رفتن و کنار زدن هنرمندان در سینما و تلویزیون سابقه‌ای طولانی دارد و همیشه هنرمندانی بوده‌اند که به سلیقه صداوسیما یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ممنوع‌التصویر شده‌اند یا به دلایلی دیگر از کارشان محروم مانده‌اند. برخوردهای سلیقه‌ای سیاستگذاران و تهیه‌کنندگان آثار، گاه به قدری بوده که وقتی احمد نجفی بعد از آنکه مدتی ممنوع‌الکار بود و در دولت احمدی‌نژاد این ممنوع‌الکاری برطرف شد، دیگر بسیاری از تهیه‌کنندگان حاضر نبودند با او کار کنند. با این حال، اعتراضات سال گذشته موج جدیدی از کنار گذاشتن و کنار رفتن هنرمندان را رقم زد و فعالیت هنرمندان بسیاری همچون ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی، افسانه بایگان و پگاه آهنگرانی را تحت‌الشعاع قرار داد.

ترانه علیدوستی دوره بازیگری را در کلاس‌های آزاد حسین محجوب، امین تارخ، آتیلا پسیانی و مهدی فتحی گذرانده بود. اولین هنرنمایی علیدوستی در فیلم سینمایی «من ترانه ۱۵ سال دارم» بود. او از میان ۶۰۰ نفر، برای بازی در نقش ترانه برگزیده شد. علیدوستی که توانسته بود در همان اولین بازی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را از آن خود کند، این روزها ممنوع‌التصویر شده است.

هنگامه قاضیانی یکی دیگر از هنرمندان ممنوع‌التصویر است که در سال ۱۳۷۹ با فیلم سینمایی «سایه‌روشن»  به کارگردانی حسن هدایت فعالیت هنری خود را شروع کرد. او هفت سال بعد و با ایفای نقش در «به همین سادگی» توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را کسب کند. قاضیانی در سال ۱۳۹۰ دوباره توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را برای «روز‌های زندگی» را دریافت کند.

صحنه تسخیر می‌شود

در غیاب چنین هنرمندانی چه کسانی صحنه را به دست گرفته‌اند؟ این تازه‌واردان از چه مسیری وارد بازیگری شده‌اند؟ پاسخ‌دادن به این پرسش چندان دشوار نیست. این روزها هر فیلم و سریالی پر است از شخصیت‌های تکراری که به شهادت تهیه‌کنندگان، آمده‌اند تا اثر پرفروش باشد. فرقی نمی‌کند حرفه اصلی‌شان خوانندگی باشد یا مجری‌گری و حتی بلاگری. برخی از این نابازیگران، اتفاقا در حرفه‌های اصلی‌شان حرف‌هایی برای گفتن دارند اما بازیگری خود مهارت‌هایی می‌طلبد و فنی‌ست که باید آموخته شود.

می‌توان در این میان از حامد آهنگی نام برد که پس از اجرای برنامه‌ی «شب‌های کیش» به «خندوانه» راه یافت و از همانجا به واسطه حرکات عجیب‌وغریبش پایش به چندین فیلم، سریال و تاک‌شو باز شد. آهنگی از سال ۱۳۹۵ که به خندوانه آمد، در ۱۵ اثر سینمایی و تلویزیونی حضور پیدا کرده است. حضور او در این صنعت، محدود به بازیگری هم نمانده و در فاصله سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲، کارگردانی دو مجموعه را هم به عهده داشته است.

در نمونه‌ای دیگر، فرزاد فرزین، که از سال ۱۳۷۸ به کار خوانندگی مشغول بود و اولین آلبوم خود را در سال ۱۳۸۳ منتشر کرد، تنها دو سال بعد، در سال ۱۳۸۵ با فیلم «پسران آجری» در نقش خواننده‌ای به نام صفا وارد عرصه بازیگری شد. بعدتر در سال ۱۳۹۲ برای اولین‌بار در نقش غیرخواننده (منصور) در فیلم «سگ های پوشالی» ایفای نقش کرد. اما حضورش در این حرفه از سال ۱۳۹۵ اوج گرفت و همزمان با افزایش شهرتش در خوانندگی، در سریال‌های «عاشقانه» و «نیوکمپ» که کارگردانی هردو را منوچهر هادی برعهده داشت، نقش گرفت؛ آثاری که ترکیب بازیگران آن‌ها نشان می‌دهد تهیه‌کنندگانشان روی شهرت بازیگران بیشتر از هنرمندی‌شان حساب باز کرده‌اند.

از این دست افراد، چهره‌های زیادی به صحنه بازیگری آمده‌اند که از آن میان می‌توان به امیر مقاره و سیروان خسروی نیز اشاره کرد اما بسیاری از آن‌ها هم به همان سرعتی که بازیگر شده‌اند، کنار گذاشته می‌شوند تا یک چهره‌ی تازه جایگزینشان شود.  

خاک‌خوردگان با صحنه وداع می‌کنند

در مقابل، بسیاری از افرادی که در سال‌های پیش بازیگران مطرحی بودند، نظیر فاطمه معتمدآریا، بهزاد فراهانی، سیروس ابراهیم‌زاده و بسیاری دیگر از هنرمندان، به مرور و هریک به دلیلی، از صحنه کنار رفتند. عده‌ای به بهانه‌های مختلف ممنوع‌التصویر شدند، بعضی دیگر فضا را آنقدر مسموم دیدند که خود کنار رفتند و برخی هم به فراموشی سپرده شدند.

یکی از برجسته‌ترین کناررفتگان، فاطمه معتمدآریا، چهره نامدار سینمای ایران است که در سال ۱۳۶۴ با فیلم «جدال» به صورت حرفه‌ای وارد این حوزه شد و در کنار ایرج طهماسب در«کلاه قرمزی» هنر بازیگری خود را نشان داد. معتمدآریا با نقش زهرا در «یکبار برای همیشه» در سال ۱۳۷۱ و فیلم «همسر» در سال ۱۳۷۲ توانست دو سال پیاپی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کند. او که با داشتن چهار سیمرغ بلورین، از بازیگران زن رکورددار است، آهسته‌آهسته از صحنه بازیگری محو شد.

بهزاد فراهانی نیز که دوره‌های تئاتر را در فرانسه گذرانده و در بیش از ۵۰ فیلم و سریال نقش‌های ماندگاری را داشته این روزها میدان را به دیگران واگذار کرده است. مانند او، سیروس ابراهیم‌زاده که تئاتر و موسیقی را همزمان در انگلستان فراگرفته بود، سال‌هاست که در اثری سینمایی یا تلویزیونی حاضر نشده است.

فریبرز عرب‌نیا یکی دیگر از این هنرمندان است. او در رشته ارتباط تصویری تحصیلات خود را به پایان رساند و سپس زیر نظر حمید سمندریان در کانون تجربی تئاتر دو سال دوره‌های تخصصی سینما و تئاتر را گذراند و سپس در آثار کارگردانان مشهوری چون مسعود کیمیایی، بهروز افخمی و بهرام بیضایی نقش‌آفرینی کرد. عرب‌نیا برای فیلم‌های «شیفته» و «جهان پهلوان تختی» نامزد دریافت تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. او چندماه پیش از ایران مهاجرت کرد و البته مدت‌ها پیش از آن، حضورش در سینما کمرنگ شده بود و به واسطه تکرار مداوم مختارنامه بود که در تلویزیون تصویرش پخش می‌شد.

این کنارگذاشتن‌ها، علاوه بر آسیب به سینما و تلویزیون، خود هنرمندان را هم آزار می‌دهد و پیامدهای آن، تا مبتذل‌شدن شخص هنرمند یا آسیب‌های روانی به او ادامه پیدا می‌کند. گلایه‌های سحر زکریا از این موضوع تا حد گریه‌کردن در لایو اینستاگرامی، مثالی از همین آسیب‌هاست.

هنرمندان فراموش می‌شوند؛ گویی هرگز نبوده‌اند

چنین معضلی در جامعه ما سابقه‌ای طولانی دارد. فروزان (پروین خیربخش) که پیش از انقلاب، در فیلم‌هایی مثل «گنج قارون» و «دایره مینا» نقش‌آفرینی کرده بود و جایزه بهترین بازیگر زن را از نخستین جشنواره «سپاس» هم دریافت کرده بود، پس از انقلاب چنان از جامعه طرد شد که هم‌محلی‌هایش هم به صورتش آب دهان می‌انداختند؛ همانانی که کمی قبل‌تر برایش هورا می‌کشیدند. فروزان پس از گذشت این اتفاقات دیگر حاضر به انجام هیچ مصاحبه‌ای نشد و در تشییع جنازه‌اش جز دوستان و آشنایان نزدیکش کسی نبود.

ناصر ملک‌مطیعی که در فاصله سال‌های ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۷ بیش از ۱۰۰ فیلم و سریال بازی کرده بود، از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۷ که درگذشت، تنها موفق به بازی در دو فیلم شد که در یکی از آن دو، حتی نامش هم نیامد و این دوری‌اش از فضای هنر همیشه آزرده‌خاطرش می‌کرد. حتی مجوز پخش قسمتی از برنامه «دورهمی» که او در آن مهمان بود هم لغو شد.

ملک‌مطیعی درباره این شرایط و تبعات اقتصادی آن گفته بود: «شاید جایز نباشد بگویم ولی حیف است که بعضی از هنرمندان مملکت ما آسایش و رفاه نداشته باشند. باید به آن‌ها رسیدگی کرد؛ زیرا که زندگی خودشان را در راه هنر گذاشتند و عاشقانه کارشان را دوست داشتند. الآن در گوشه و کنار پنهان هستند و روی‌شان نمی‌شود در انظار عمومی حاضر شوند؛ زیرا آدمی که سال‌ها مشهور بوده، برایش سخت است که دست خالی دیده شود.»

تماشاچیان به مخدر پناه می‌برند

به جای بازیگرانی که از صحنه کنار رفته‌اند، روزبه‌روز شمار بیشتری از نابازیگران وارد این حرفه می‌شوند. این نابازیگران که با خرید نقش و مافیا یا به واسطه شهرت‌شان در زمینه‌ای دیگر، پایشان به سینما می‌رسد و گاهی فروش خوبی هم برای آثار رقم می‌زنند، پس از چندی محو می‌شوند تا گیشه کالای جدیدی تحت عنوان بازیگر برای فروش پیدا کند. چنین نگاه کالایی به بازیگران تا حدی پیش می‌رود که آرزو ارزانش، کارگردان سینما، درباره انتخاب بازیگر فیلمش گفته است: «گلزار گران بود، سراغ فرزاد فرزین رفتیم.»

حالا پررنگ‌شدن مسئله فروش و جایگزینی سلبریتی‌ها با هنرمندان برای فروش بیشتر، خلق فیلم‌ها و سریال‌های ماندگار و خاطره‌سازی مثل «خانه سبز»، «اجاره‌نشین‌ها» و «پس از باران» را بسیار دشوار کرده است و مخاطب هم کمتر از چنین آثاری استقبال می‌کند. وضعیتی که علی مصفا در گفت‌وگویی با مجله «تجربه» از تعبیر «پناه‌بردن به الکل و مخدر بعد از یک شکست عشقی و روحی و سرخوردگی جمعی» برای توصیف آن استفاده می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *