معماری در ایران در دورههای مختلف تاریخ تحت تاثیر مکاتب هنری مختلف قرار گرفته است. اگر در خیابانهای تهران قدم بزنیم، از محلهای به محله دیگر انگار از کشوری به کشوری دیگر سفر میکنیم؛ از مکتبی به مکتب دیگر و از زمانی به زمان دیگر. یکی از مکاتب هنری که در دهههای اخیر تأثیر چشمگیری بر معماری در ایران گذاشته، مکتب بروتالیسم است.
برآمده از دل ساختگرایی
به گزارش آثاروما، ساختگرایی اشاعهای از معماری مدرن است که خواستگاه آن به اتحاد جماهیر شوروی و اوایل دهه 1920 میلادی برمیگردد. در ابتدای انقلاب بولشویکی، سال 1917 شوروی نوپا به علت شرایط ناپایدار اقتصادی توانایی سرمایهگذاری بر روی پروژههای عظیم معماری را نداشت. در همین موقع بود که ساختگرایی متولد شد.
اساس ساختگرایی بر این است که واقعیت اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی را با جاهطلبی آن برای استفاده از محیط اجتماعی تطبیق دهد؛ استفاده از معماری برای مهندسی تغییرات اجتماعی و القای آوانگاردیسم به زندگی روزمره مردم. معماران امیدوار بودند که از طریق ساختگرایی، بناها و فضاهای مدینه فاضله سوسیالیستی جدید، شکل بگیرد.
از مولفههای این معماری، میتوان به ترکیبب تکنولوژی مدرن با تکنیکهای مهندسی و اخلاق اجتماعی – سیاسی کمونیسم اشاره کرد که در واقع برخاسته از فوتوریسم روسی و الهاماتی است که از مدرسه هنری باهاوس دریافت شده است. این جنبش خیلی زود از دور خارج شد و تنها چندین پروژه معروف را از خود بهجا گذاشت اما تاثیرات بسیار مهمی در جنبشهای بعد از خود مثل بروتالیسم میگذارد.
بروتالیسم؛ صداقت بیرحمانه معماری
بروتالیسم را میتوان شاخهای از هنر مدرن و مدرنیسم دانست. اين سبك در واقع سبکی است با تاکید بر مواد، بافت و ساختوساز، که از فرمهای دستنخورده هندسی ساخته شده است. در این سبک، اغلب سازههایی در اندازههای بسیار بزرگ ساخته میشوند اما با تاکید بر ساختوساز بر پایه مواد خام نظیر بتن و سیمان. گدس اولینسکاس، معمار، در رابطه با خامی و بیآلایشبودن این سبک میگوید: «اگر مدرنیسم به معنای صادق بودن معماری است، طراحی بروتالیستی به معنای صداقت بیرحمانه معماری است». در واقع فرمها تا حد امکان ساده هستند و مواد تا حد امکان خالی و خام هستند.
بروتالیسم پس از پایان جنگ جهانی دوم پدیدار شد و در ابتدا از بریتانیا و اروپا گسترش یافت. در آن دوران، رویدادها و مکاتب فلسفی متعددی وجود داشت که به ظهور ساختارهای بروتالیستی کمک کرد. همزمان مکتب بروتالیسم در شوروی و بلوک شرق گسترش پیدا کرد و به واسطه ارتباط ایران با شوروی و تبادلات فرهنگی طولی نکشید که این معماری در سازههای ایرانی نمود پیدا کرد. فلسفه پشت معماری بروتالیستی ریشه در این باور دارد که طراحی معماری باید کارکرد، صداقت و هدف اجتماعی را در اولویت قرار دهد. علاوه بر این ساختمانهای بروتالیست با تأکید روشن بر کارکرد و هدف طراحی شدهاند و شکل ساختمان به طور معمول از کارکرد آن پیروی میکند.
معماری ایرانی در سایه بروتالیسم
در ایران، بسیاری از ساختمانهای اداری نظیر برخی از شعبات مرکزی بانکها در تهران و نیز بعضی موزهها و برجها بر پایه همین سبک ساخته شدهاند. برج آزادی نمونهای از این سبک معماری است. این برج را حسین امانت در سال ۱۳۴۹ ساخته است. برج آزادی تلفیقی از معماری هخامنشی و اسلامی بود که بعد از انتخاب بتن و سنگ برای ساخت، این برج در دسته معماری بروتالیسم هم قرار گرفت.
یکی دیگر از نمونههای این معماری در ایران شهرک اکباتان واقع در شهر تهران است. رحمان گلزار شبستری سال ۱۳۴۵ ساخت شهرک اکباتان را شروع کرد. در ساخت این شهرک بتن و نمای سیمانی و زبر نقش پررنگی دارد. پنجرههای کوچک و مربعی شکل کنار هم، استفاده از اشکال ساده هندسی نظیر مستعطیل و مربع در اسکلت ساختمانها و همچنین نحوه قرارگیری و ایجاد فضاهای باز بین هر ساختمان، همگی از ویژگی های معماری بروتالیسم هستند که در معماری شهرک اکباتان میتوان آنها را یافت.
موزه هنرهای معاصر واقع در پارک لاله به معماری کامران دیبا نیز تلفیقی از بروتالیسم و عناصر معماری سنتی است. نما و اسکلت موزه از بتن و سنگ ساخته شده و در نمای کلی اشکال هندسی ساده و علاوه بر آن عناصر معماری ایرانی نظیر هشتی، چهارسو و گذرگاه مشهود است.
البته اینها تمامی موارد نیستند و سازهها و ساختمانهای بسیاری در ایران تاثیرگرفته از این مکتب هنری هستند. این را هم باید یادآور شد که امروزه این سبک بسیار کمرنگ شده و در ساختمانهای جدید که ساخته میشوند بسیار کم پیش میآید که معماران سراغ این سبک بروند. شاید به این دلیل که پشتوانه کارکردگرایانه خود را از دست داده است.