از قدیم گفتهاند: «هنر نزد ایرانیان است و بس!» این جمله و نقوش برجای مانده در برخی غارهای ایران نشان میدهد که ایرانیان تقریبا از همان ابتدای اختراع خط با نقاشی و تصویریگری عجین شدهاند. اما حال سئوال اینجاست که نقاشی که حالا به عنوان یک هنر مدرن و در سبکهای مختلف در کشور وجود دارد و هر روز ابعاد جدیدی از هنر ایرانی را به دنیا معرفی میکند، چگونه به اینجا رسیده است؟
به گزارش آثاروما، امیر راد، رئیس هیأت مدیره انجمن هنرمندان نقاش ایران، در تاک حوض نقاشی، در رابطه با تاریخچه نقاشی در ایران و سیر تحول این هنر از دوران پیش از اسلام تا دوران معاصر گفتگو میکند.
تعریف و تاریخچه نقاشی در ایران
امیر راد در تاک حوض نقاشی که در موسسه پانوراما برگزار شد در رابطه با تاریخچه نقاشی در ایران گفت؛ پیش از اسلام، نقاشان و صورتگران ایرانی با استفاده از هنر خود در کنار ادبیات، تصویرگری را به عنوان بخشی از فرهنگ زنده نگه داشتهاند. «آنچه که ما بهعنوان نگارگری و نقاشی ایرانی در سنت ایرانی میشناسیم، تصویرگری بوده است.» این رویکرد، که به نگارگری و نقاشی ایرانی معروف است، تا دوران قاجار ادامه یافته و با ادبیات عجین شده است. او در ادامه گفت؛ در اواخر دوران صفویه، با افزایش تماسهای فرهنگی با غرب، «تصویرمان از جهان تصویر هم متفاوت شد.» و نقاشیهای معنادار بیرون از متن ادبی، ظهورکردهاند. کمالالملک به عنوان نقطه عطفی در تاریخ نقاشی ایران سنتهای نقاشی غربی، پیش از آغاز مدرنیسم را به ایران آورد که موجب تحول در هنر نقاشی ایران شد. مدرنیسم، که به طور خاص به تاریخ هنر غرب اشاره دارد، دورهای حدود صد ساله را شامل میشود و کمالالملک در همین دوره به غرب سفر کرده و سنتهای نقاشی را به ایران آورده است؛ اما بدون ورود به جنبشهای هنری انقلابی آن دوره مدرنیسم به ایران رسید.
رشد و توسعه نگرش مدرنیستی در نقاشی ایران
رئیس هیأت مدیره انجمن هنرمندان نقاش ایران در رابطه با روند توسعه نگرش مدرنیستی در نقاشی ایران گفت؛ نقاشی مدرن ایرانی، ادامهی همان روندی است که از آن دوران آغاز شده و تا به امروز ادامه یافته است. در سال ۱۳۳۲، هنرستان هنرهای زیبای پسران تأسیس شد و در دهه ۲۰، دانشکده هنرهای زیبا به وجود آمد. در سال ۱۳۳۹، هنرکده تزئینی افتتاح شد که بعدها به دانشکده هنرهای تزئینی و در نهایت به دانشگاه هنر تغییر نام داد. این موسسات نقش مهمی در توسعه نگرشهای مدرنیستی در نقاشی ایران داشتند. در دهه ۳۰ شمسی، تعداد محدودی نقاش مدرنیست در ایران فعالیت میکردند. دو نگاه متفاوت در این دوره شکل گرفت. اولی ادامهی نگاه پیشاامپرسیونیستی و پیشامدرنیستی غربی که توسط هنرمندانی مانند علیمحمد حیدریان پرورش یافت، بود و دیگری نگاههای مدرنیستیتر که در هنرستان هنرهای زیبای پسران و دانشکده هنرهای تزئینی رشد کرد بود. نکته قابل توجه این است که از حدود هفتاد سال پیش که تنها چهارده یا پانزده نقاش مدرنیست در ایران شناختهشده بودند، امروزه هزاران نقاش در حوزههای مختلف این رشته پرورش یافتند و فعالیت میکنند. این نشاندهندهی رشد چشمگیر و توسعهی کمی نقاشی مدرنیستی در ایران است.
از پهلوی تا خاتمی
در ادامه امیر راد در رابطه با سیاستهای فرهنگی دوره پهلوی با تمرکز بر توسعه فرهنگی و تولید هنرمند گفت: «از کلمه تولید میخواهم استفاده بکنم. واقعا برنامهریزی کردند که یک سری هنرمند داشته باشند؛ بسازند. با وجود برخی شکستها، این سیاستها تأثیرات ماندگاری بر هنر معاصر ایران گذاشتند.»
همچنین راد در رابطه با وضعیت نقاشی در دهه چهل شمسی و ظهور جنبش سقاخانه گفت؛ در جنبش سقاخانه هنرمندان با نگاهی نو به فرهنگ ایرانی، آثار نقاشی خود را با الهام از این فرهنگ خلق کردند. انقلاب ۵۷ توقفی در برنامهریزیهای فرهنگی ایجاد کرد و دورانی از تعطیلی دانشگاهها، شروع جنگ و کاهش حمایتهای دولتی از هنر را به دنبال داشت. این دوران به روند زیرزمینی و تدریجی در هنرهای تجسمی منجر شد؛ «من، خودم، در واقع برآمده از همان روندام.» گسترش آموزش عالی هم در رونق هنر بیتاثیر نبود. از اواسط دهه شصت، سیاستهای آموزشی جدیدی به اجرا درآمدند که به گسترش فضاهای آموزش عالی اختصاص داشتند. این امر به افزایش تعداد فعالان در حوزه هنر کمک کرد. از اواسط دهه هفتاد، فضای هنری ایران بازتر شد و شاهد رشد چشمگیری در هنرهای تجسمی بودیم. این دوران با نمایشگاهها، ایونتها و جریانهای هنری جدید همراه بود و نهادهای مردمی و گروههای هنری متعددی شکل گرفتند. در دوران ریاست جمهوری خاتمی، سیاستهای نهادسازی و تقویت جریانهای مردمی به گسترش هنرهای تجسمی کمک کرد. موزه هنرهای معاصر تهران و گالریهای متعدد فعالیتهای خود را از سر گرفتند و هنرمندان خارجی توانستند در ایران حضور یابند.
پویایی هنر ایران در دهههای هفتاد و هشتاد شمسی
راد در رابطه با راه پیدا کردن هنر ایرانی در اواخر دهه هفتاد به عرصه جهانی گفت؛ در اواخر دهه هفتاد و طی دهه هشتاد شمسی، هنر ایران شاهد پویایی و معرفی جدی به جهان غرب بود. نمایشگاههای مهمی برگزار شد و آثار هنرمندان ایرانی در موزهها و گالریهای بینالمللی به نمایش درآمدند. این دوران با تغییرات گستردهای در سیاستهای فرهنگی و ادامه روند آکادمیک و تولیدات هنری همراه بود. از سال ۸۸، تغییراتی در سیاستهای فرهنگی رخ داد اما ساختارهای آکادمیک و آموزشی که پیش از این شکل گرفته بودند، به فعالیت خود ادامه دادند؛ «ساختارهایی شکل گرفته بود که این ساختارها طبیعتا قابل ازبینبردن نبودند.» انجمنهای هنری و آموزشگاهها گسترش یافتند و نسل جدیدی از هنرآموزان به عنوان اساتید فعالیت خود را آغاز کردند. دهه نود شاهد گسترش هنر و تقاضا برای ارائه بود و منجر به افزایش فضاهای نمایشگاهی و پلتفرمهای هنری شد. این توسعه بدون حمایتهای دولتی و سازمان یافته صورت گرفت و همچنان ادامه دارد. در حالی که در حال حاضر توجه زیادی به تعداد و گسترش هنرمندان و آموزشگاهها شده است، بحث کیفیت آثار هنری و جایگاه آنها در جامعه و جهان هنر نیز مهم است. ارتباطات با جهان غرب و دستاوردهای هنری جهانی در دهههای شصت و هفتاد شمسی محدود بود اما با برگزاری رویدادهایی مانند جشن هنر شیراز که «آخرین و آوانگاردترین دستاوردهای هنر جهان در آن به نمایش درمیآمد»، هنرمندان ایرانی فرصتی برای آشنایی با جدیدترین جریانهای هنری جهانی داشتند.
چالشهای نقاشی در ایران
امیر راد در رابطه با چالشهای نقاشی در ایران گفت؛ با وجود پیشرفتهای قابل توجه، نقاشی ایران با چالشهایی مواجه است؛ از جمله تأثیرپذیری بیش از حد از رسانههای بینالمللی که ممکن است منجر به کپیبرداری بدون توجه به زمینههای فرهنگی شود. همچنین، نقاشی به عنوان یک رسانه مستقل، در فضای میانرسانهای امروزی هم، با چالشهایی روبرو است.
اقتصاد هنر و نقاشی در ایران
دیدگاهی عامیانه وجود دارد که از هنر نمیتوان پول درآورد و زندگی را چرخاند. امیر راد در رابطه با اقتصاد نقاشی در ایران گفت؛ اقتصاد هنر، بهعنوان بخشی جداییناپذیر از هنر، نقش مهمی در توسعه و پایداری هنرمندان دارد. اقتصاد هنر ایران که در گذشته بسیار به حمایتهای دولتی وابسته بود، پس از انقلاب با تغییرات عمدهای روبرو شد. از دهه هفتاد به بعد، با گسترش فعالیتهای هنری، اقتصاد هنر شکل جدیدی به خود گرفته است. با این حال، این اقتصاد همچنان کوچک و در مقایسه با سایر بخشهای اقتصادی، ضعیف است. گالریها، حراجها و سایر نهادهای فعال در حوزه هنر، هم بهعنوان بنگاههای اقتصادی و هم بهعنوان مراکز فرهنگی، نقش مهمی در اقتصاد هنر ایفا میکنند. این نهادها به شکلگیری فضای اقتصادی هنر کمک کردهاند و باعث شدهاند که هنر ایران، با وجود محدودیتها، همچنان پویا و در حال توسعه باشد. اقتصاد هنر ایران، همانند اقتصاد کلی کشور، تحت تأثیر شرایط اقتصادی و سیاسی قرار دارد و در شرایط کنونی، بسیار آسیبپذیر و دچار بحران است. با این حال، این اقتصاد هنر با وجود کوچک بودن، وجود دارد و هنرمندان به بهبود اقتصاد هنر امید دارند.
ویدیو کامل این تاک را در یوتیوب پانوراما ببینید.