به گزارش آثاروما به نقل از روزنامه شرق، شاید برخی از ما که کمتر با دنیای هنر آشنا باشیم واژه کیوریتور (curator) را نشنیده باشیم یا اگر شنیده باشیم به درستی متوجه نقش این افراد در دنیای هنر نشده باشیم که البته جای تعجب نیز ندارد؛ چراکه از یک طرف بهکارگیری این اصطلاح در کشور ما قدمت چندانی ندارد و از طرفی دیگر امروزه تعریف کیوریتور نیز به علت پیچیدگیها و گستردگی فعالیتهای کیوریتوریال دشوار شده است.
برخلاف کشور ما واژه کیوریتور در غرب تاریخچه طولانی دارد و ریشه لاتین این کلمه به curare به معنی «مراقبتکردن» بازمیگردد. در روم باستان curatore خادم شهری بود که مسئولیت نظارت بر تأسیسات عمومی را بر عهده داشت. در قرون وسطی که بعد متافیزیکی زندگی انسان مورد تأکید قرار گرفت curatus کشیشی بود که از روح ساکنان بخش مورد نظارتش مراقبت میکرد. در قرن هجدهم میلادی نیز curator برای دانشپژوهانی به کار میرفت که از گنجینههای موزهها نگهداری و سعی میکردند رازهای آنها را تفسیر کرده و آنها را نمایش دهند تا با شناساندن اهمیت این اشیا نشان دهند که این آثار، ارزشمند و آموزنده بوده و استحقاق نگهداری دارند. در واقع کیوریتورها نگهبانان خرد و روشنگری در موزهها بودند.
اما در گذر زمان واژه کیوریتور نیز تغییر کرده و از کاربرد دقیقی که در گذشته داشته، خارج شده است و در عین حال که همان وظایف نیای باستانی خود را به عهده دارد، نقش آن گسترده و پیچیدهتر شده است و البته امروزه کیوریتکردن تنها محدود به جهان هنر نیست و شکلهای آشکار و نهان آن همه جا دیده میشود. اما در فضای هنر معاصر، کیوریتور که در زبان فارسی اغلب به هنربان، هنرگردان، نمایشگاهگردان، ترجمه شده است، هنوز هم رسالت پشتیبانی و کمک به بالندگی هنر را بر دوش دارد.
به مرور زمان وظایف این حرفه حول چهار عملکرد اصلی شکل گرفت: حفاظت هنر، تولید دانش، انتخاب آثار هنری بدیع و نمایش آنها که امروزه این وظیفه آخر بیش از همه معرف کیوریتور شده و برخی حتی از نقش سنتی مراقبت دور شدهاند و مفهوم کیوریتوری امروز به مراسم فرهنگی مدرنی که نامش را نمایشگاه گذاشتهایم، بهشدت پیوند خورده است.
در پروژههای کیوریتیال معمولا یا ایده اولیه به شکل یک سؤال در ذهن کیوریتور ایجاد میشود و پس از آن کیوریتور به پژوهش درباره این موضوع پرداخته و سپس با تعامل و مشارکت با هنرمندان، آثار هنری که بازگوکننده آن ایده خاص از نگاه هنرمند و کیوریتور باشد خلق شده و به مخاطب ارائه میشود یا از ابتدا ایده اولیه از گفتوگو و هماندیشی هنرمند و کیوریتور ایجاد شده و سپس ادامه این روند شکل میگیرد. پس اینکه دو سر این طیف که کیوریتور را تنها جمعآوریکننده یا نمایشدهنده آثار بدانیم یا کلا نمایشگاه را اثری تنها متعلق به کیوریتور بدانیم شاید رویکرد صحیحی نباشد؛ چراکه در حقیقت نمایشگاهها از کار مشترک کیوریتورها و هنرمندان شکل میگیرند. البته درخصوص تلاقی نقش کیوریتور و هنرمند و سهم هر یک از آنها در خلق نمایشگاه به عنوان یک رویداد یا اثر هنری مشترک مناقشاتی نیز وجود دارد.
در واقع کیوریتور در طراحی یک نمایشگاه راهی یک سفر میشود؛ سفری پرپیچوخم از کار یک هنرمند به هنرمندی دیگر و در این سفر بینندگان را نیز به دنبال خود میبرد و کارهایی که جهت معرفی و شفافسازی روند و چارچوب نمایشگاه انجام میشود، مانند یک سفرنامه، گامهایی را که برای رسیدن به یک اندیشه برداشته شده است، نشان میدهد که میتواند قدمی مؤثر نیز در راه تولید دانش و تاریخنگاری هنر امروز در این مسیر باشد.
در عصر حاضر شاید هنوز هم داشتن تحصیلات آکادمیک در رشته تاریخ هنر برای کیوریتورهای موزهها مهمترین رکن کیوریتوری باشد، اما درخصوص «کیوریتورهای هنر معاصر» توانمندیهای دیگری حتی بیش از مهارتهای هنرشناسان سنتی، منجر به موفقیت آنان شدهاند؛ چراکه امروزه شیوههای پشتیبانی از هنر و هنرمند و حتی پژوهش درخصوص هنر دستخوش تغییر شدهاند و در کنار داشتن دانش تئوری درخصوص تاریخ هنر، توانمندیهای رفتاری و اجرائی دیگری نیز مورد نیاز است که برای دستیابی به موفقیت در این راه نقش پررنگی یافتهاند.
در واقع در دنیای هنر معاصر، کیوریتوری به تخصصی بینارشتهای بدل شده است که به توانمندیهایی بهطور همزمان نیازمند است که کمک میکنند کیوریتور مانند پلی بین هنرمند و دنیای خارج عمل کند و راه را برای نشاندادن و درک بهتر ایدههای هنری هموار کند.
شاید بتوان گفت در کیوریتوریال امروز، داشتن خلاقیت با درونمایه ذوق هنری یکی از ارکان اصلی است، از آنجا که در بسیاری موارد آثار با تعامل کیوریتور و هنرمند ایجاد میشوند، از کیوریتور انتظار میرود که با نگاهی ژرف و زیباییشناسانه حرفی تازه برای گفتن داشته باشد و همچنین علاوه بر رویکردی تازه برای خلق آثار از روشهای نوآورانه برای نمایش آثار و درگیرکردن مخاطب نیز استفاده کند؛ زیرا امروزه هنر تنها یک شیء هنری نیست و در بسیاری موارد به کنش هنری بدل شده است و حتی زمان، مکان، چرایی و چگونگی نمایش نیز به عنوان جزئی از ماهیت هنر محسوب میشوند و فضاسازی، امکان ایجاد تجربه و خاطرهای اساسا متفاوت برای مخاطب را ایجاد میکند؛ چراکه انسان توانایی حیرتانگیزی در به خاطر سپردن فضاها دارد.
در عین حال نمایشگاه یک رویداد اجتماعی است که اگرچه برگزاری آن قدمت طولانی دارد اما همچنان مملو از ظرفیتهای کشفنشده است. در حالی که یک نمایش انفرادی به مخاطب اجازه میدهد نگاهی ژرف به دنیای یک هنرمند داشته باشد و کیوریتور نیز به این وسیله میتواند سکوی پرتابی برای هنرمند ایجاد کند. نمایشگاه گروهی نیز به مخاطب این فرصت را میدهد که شنونده صدای چندین هنرمند باشد و به کیوریتور هم فرصت بیشتری میدهد تا فضایی درخشان از ترکیبهای نو از نگرشهای گوناگون به وجود آورد و الگوهای گذشته را به چالش کشیده و آغازگر گفتمانی تازه باشد.
رکن دیگر، توانایی مذاکره و ایجاد گفتمان است. برپاکردن گفتوگو و تعامل میان خود و هنرمند، گفتوگو میان آثار (با چیدمان حسابشده)، گفتوگو میان آثار و مخاطبان و… و در کنار آن هنر قصهگویی و داشتن قلمی شیوا، یکی دیگر از ابعاد کیوریتوری است که به کمک آن میتوان قصه هنرمند، قصه اثر، قصه نمایشگاه و… را به جذابترین شکل روایت کرد. در واقع کیوریتورها به یاری هنرمندان آمده و آثار را از آنچه دیده میشوند به آنچه خوانده و شنیده نیز میشوند، گسترش داده و علاوه بر لذت بصری، لذت درک روشنتر آثار را به مخاطب هدیه میدهند و بیننده را به دیدن با نگرشی عمیقتر تشویق میکنند. گاهی نیز لازم است که کیوریتور در نقش مذاکرهکنندهای چیرهدست یا به عنوان رابط و واسطه میان نهادهای گوناگون عمل کند، تا راه را برای هنرمند و ارائه و شناساندن هنر او هموار کند.
از طرفی از آنجا که یک اقتصاد پیچیده و خاص در جهان هنر در جریان است و اقتصاد هنر از نوع اقتصاد توجه است، برای کیوریتورها آشنایی با این اقتصاد و روشهای درخور توجه و علاقه اسپانسرها جهت تأمین سرمایه مورد نیاز و همچنین مجموعهداران، دلالان هنری و دیگر متقاضیان این بازار، در میان تعداد بسیار زیاد پروژههای هنری و دانستن قواعد بازی در بازار هنر نیز برای افزایش احتمال موفقیت اقتصادی نمایشگاهها در کنار موفقیت هنری و جلب نظر منتقدان هنری ضروری به نظر میرسد.
کیوریتورهای موفق در واقع نقش بهترین دوست هنرمندان در مسیر حیات حرفهای آنها را ایفا میکنند و به قول
مارینا آبراموویچ (Marina Abramovic) هنرمند شناختهشده در هنر پرفورمنس که در یک اجرایش به هانس اولریش اوبریست (Hans Ulrich Obrist) تأثیرگذارترین و خوشنامترین کیوریتور چند دهه اخیر که دوست او نیز هست اشاره میکند: «هرجا که هنرمند غایب است، کیوریتور حاضر» است و پس از آن کلماتی همچون پرشتاب، کنجکاو، هنردوست، ماجراجو، دانشنامهوار، درگیر، شگفتیآور، نامحدود و … را که در واقع ویژگیهای اوبریست هستند با لحنی سریع که این نیز یکی دیگر از مشخصههای اوست بر زبان میآورد که گویی میتواند کتابچه راهنمایی برای دانستن ویژگیهای یک کیوریتور خوشذوق، پرشور و موفق باشد.
همچنین انجام پروژههای کیوریتوریال با رویکرد کنشگری اجتماعی و نیز توجه به مسائل اخلاقی در انتخاب موضوعات و حتی هنرمندان و آثار و… یکی دیگر از نقشهای تأثیرگذار کیوریتورها بوده که در دنیای هنر امروز بسیار مورد توجه است؛ چراکه کیوریتورها به نوعی یکی از مرزبانان دنیای هنر بوده و انتخابهای آنها علاوه بر روندهای هنری میتواند بر زندگی هنری هنرمندان تأثیر زیادی داشته باشد یا با پرداختن به موضوعات اجتماعی خاص میتوانند آگاهی جامعه را درخصوص مسائل خاص که کمتر به آنها پرداخته شده است، بالا برند و به طور کلی کیوریتورها با توجه به جایگاهی که در آن قرار گرفتهاند، مسئولیت بزرگی در زمینه هنر و جامعه بر عهده دارند.
همانگونه که مشاهده میشود، نقش کیوریتور محافظت از هنر، در کنار گفتن حرفهای نو یا زندهکردن یک خط فکری است که شاید به فراموشی سپرده شده است و کمک به هنرمند برای بیان ایدهها و ایجاد پیوند میان دل و اندیشه و ایجاد تعادل میان این دو است. در واقع کیوریتورها در دنیای هنر امروز به عنوان یک راهنما، همکار و حامی برای هنرمندان و یک راهبر برای مخاطبان عمل و آنان را نیز در دنیای خیال انگیز و اسرارآمیز هنر همراهی میکنند. همچنین کیوریتورها در شکلگیری رویدادهای بزرگ و تأثیرگذار هنری امروز همچون بیینالها، آرتفرها، اکسپوها نقش پررنگی ایفا میکنند. اما متأسفانه این تخصص در کشور ما بسیار مغفول مانده است و آنچه با این نام صورت میگیرد، اکثرا از ماهیت اصیل آن به دور بوده و به صورت حرفهای انجام نمیگیرد و بعضا با نگاهی سادهانگارانه تنها به جمعآوری و نمایش آثار بدون رویکرد فکری خاصی خلاصه میشود. در صورتی که اگر به آموزش تخصصی این رشته بیشتر پرداخته شود و اجرای پروژههای کیوریتوریال با استانداردهای بالا فزونی یابد، به رشد و ایجاد جریانهای هنری نو در فضای هنری کشور کمک شایان توجهی خواهد شد.
مأخذ:
– اولریش اوبریست، هانس (1398) شیوههای هنرگردانی. ترجمه: یوسفی، کتایون. تهران. انتشارت حرفه هنرمند.
– هوفمن، ینس (1397) الفبای هنر امروز هنر از نگاه کیوریتور. ترجمه: صفا، افرا. تهران. انتشارات نظر.
– بالزر، دیوید (1397) کیوریتورباوری. ترجمه: صفا، افرا. تهران. انتشارات نظر.