«شهرت تو رو جایی میبره که همه چیزش توخالیه.» این تکهای است از ترانه «شهرت» که جان لنون و دیوید بووی در میانه دهه هفتاد میلادی ساختند و خواندند. ترانهای مشهور از هنرمندانی مشهور که در سرتاسر آن شهرت را به عنوان یک امر مذموم و بیارزش یاد میکند. این موقعیت متناقض و تعجبآور، اما انعکاسی است از طبیعت متناقض مفهوم شهرت.
در حالی که میل به سرشناسی و تحسینشدن نزد دیگران از جاهطلبیهای ذاتی انسانی است و بخش بزرگی از مردم جهان تلاش میکنند از طریق کسب شهرت به آن دست پیدا کنند، بسیاری از افراد مشهور از شهرت خود ناراضیاند.
رسانهها نیز به بهانههای مختلف به «سویههای منفی شهرت» میپردازند و این در حالیست که شهرت خوراک روزمره آنها برای زندهماندن و حفظ مخاطب است، خود سمت دیگری از تناقضات مسئله را نشان میدهد. حال در زمانه ما، این مفهوم پربحث و متناقض از همیشه اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
با گسترش ارتباطات و توسعه رسانههای جدید، شهرت برای جامعه انسانی به مسئلهای بالینیتر تبدیل شد. اندی وارهول نقاش آوانگارد آمریکایی در میانههای قرن بیستم گفته بود: «در آینده هرکس میتواند به اندازه 15 دقیقه مشهور باشد.»
وضعیت شهرت در دنیای امروز بیش از همیشه به پیشبینی وارهول نزدیک است. اگر کسب شهرت در گذشته مستلزم طی کردن سلسله مراتب قابلاشارهای بود و افراد مشهور یا همان سلبریتیها باید در یکی از حوزههای علم، فرهنگ، هنر یا سیاست ترقی میکردند تا مشهور شوند، امروز شهرت به چنین چیزی نیاز ندارد. اینترنت و شبکههای اجتماعی متعدد موجود بر بستر آن در کنار رسانههای جمعی چندرسانهای این امکان را فراهم کردند تا افراد عادی هم بتوانند به روشهای تازه و بعضا بدون دلیل مشخص به شهرت برسند.
حالا دیگر مهم نیست فرد چه سلسله مراتبی را طی کرده، در چه زمینهای فعال است و اصلا چرا به شهرت رسیده است. کافی است محتوای متنی، صوتی یا تصویری مربوط به او همهگیر یا به بیان مشهور «وایرال» شود. بنابراین شهرت حوزههای متعددی پیدا کرده که در شمار و طبقهبندی نمیآید.
رابطه سلبریتی، قدرت، شهرت و جامعه
حال اما مسئله مهم، رابطه افراد مشهور با خیل طرفداران، دنبالکنندگان و گروههای مختلف اجتماعی است. فرد مشهور میتواند بسته به میزان محبوبیتش، کم یا زیاد بر جامعه پیرامونش تاثیر بگذارد. از همین جا نوع کنشهای اجتماعی او، محتوای منتشر شده از سوی او و نیز نوع درگیریاش با مسائل سیاسی برای صاحبان قدرت، مردم و رسانهها اهمیت پیدا میکند.
قدرت تلاش میکنند به روشهای مختلف از شهرت سلبریتیها برای حفظ و گسترش سلطه سیاسی خود استفاده کند و از همین جاست که واکنش سلبریتیها به اوضاع سیاسی و اجتماعی مورد قضاوت مردم و رسانهها قرار میگیرد و گروهی به مخالفت با کنش مشخصی از یک سلبریتی میپردازند و عدهای از کار او دفاع میکنند.
این مسئله همچون سایر نقاط جهان در فضای رسانهای ایران هم مرتبا وجود دارد. از تازهترین نمونههای آن نیز میتوان به انتشار فیلم مراسم ازدواج بهرام رادان و محمدرضا گلزار، دو بازیگر مشهور سینمای ایران اشاره کرد. موضوعی ظاهرا نه چندان مهم که در ادامه به مسئلهای مناقشه برانگیز تبدیل شد.
عدهای معتقد بودند که انتشار فیلم از مراسم مجلل و پرخرج ازدواج از سوی یک بازیگر، نوعی مانور تجمل و بیاعتنایی به وضعیت بحرانزده اقتصادی مردم جامعه است. عدهای دیگر نیز از این کار دفاع میکردند و آن را حق طبیعی فرد برای بهرهمندی از اموال شخصی خود میدانستند. همچنین شکل برگزاری مراسم آن نیز واجد جزئیاتی بود که واکنشهای متفاوتی در پی داشت. ماجرایی که از اهمیت مسئله حکایت داشت و آن را شایسته بررسی از منظر مطالعات فرهنگی میکرد.
از همین رو، آثاروما پرونده کوچکی شامل چند یادداشت و ویدیو ترتیب داده تا به بهانه این اتفاق، به بررسی مسئله شهرت، سلبریتیها و رابطه آنان با جامعه پیرامون میپردازد. در این پرونده رابطه سلبریتیها با هواداران از منظر روانشناختی مورد بحث قرار گرفته است.
تحول مفهوم شهرت و نوع تغییرات آن با توسعه شبکههای اجتماعی در دنیای امروز بررسی شده و همچنین به تحلیل ماجرای انتشار ویدیوی عروسی دو بازیگر با توجه به زیرمتنهای اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران پرداخته شده است. در یادداشتی نیز به تصویر بازنمایی شده از شهرت و رابطه سلبریتی با مردم و رسانه ها در سینمای جهان پرداخته شده است.
در ادامه نیز گزارش متنی و تصویری نشست «صنعت شهرت در سینمای ایران: درنگی بر سلبریتی و جامعه» ارائه میشود که روز سهشنبه 10 مرداد 1402 در موسسه پانوراما برگزار شد. این نخستین پرونده موضوعی پانوراما است و قرار است به بهانه موضوعات رسانهای روز، هربار جنبههای متفاوتی از مسائل فرهنگی و اجتماعی ایران مورد بررسی قرار گیرد.